در قسمت اول چگونه مهارت یادگیری خودمان را افزایش دهیم؟ در خصوص مدل ذهنی یادگیری که که بر روی ذهن و نگرش ما تاثیر می گذارد و تکنیک ها و اصول اجرایی که باید در عمل مورد استفاده قرار دهیم صحبت کردیم. در این قسمت مهارت یادگیری با ادامه این دو موضوع بررسی می کنیم که آیا نحوه یادگیری مان که در دانشگاه ها و مدارس به آن پرداخته می شود درست است یا نه؟ و چگونه این یادگیری را اثربخش تر کنیم؟ با آی تی پورت همراه باشید.
متاسفانه یکی از موضوعاتی که در مبحث یادگیری به اشتباه مورد توجه قرار گرفته است، موضوع بالا بردن سرعت یادگیری است. اگر دقت کنید ابزارها و روش های زیادی ارائه شده است که هدفشان بالا بردن سرعت یادگیری است. یکی از این موارد تند خوانی است. بله تند خوانی برای خواندن سریع یک متن بسیار خوب است. برای مثال در بازه زمانی خیلی کوتاه یک روزنامه را می شود مطالعه کرد. یا یک رمان ۶۰۰ صفحه ای را در زمان خیلی کوتاه تر مطالعه کرد.
اما اگر قرار است یک کتاب در مورد استراتژی محتوا بخوانیم که نگاه و نگرش مان را به کسب و کار تغییر کند چرا باید تند خوانی کنیم؟ کجایی کتاب را قرار است زودتر رد کنیم؟ هر صفحه از این کتاب نکات مهمی در بر دارد که اکثر اوقات این نکات پیش نیازی برای بحث بعد است. مگر می شود اشعار مولوی را تند خوانی کرد؟ یا می توان آموزش های شبکه آی تی پورت را تند خوانی کنیم بعد انتظار داشته باشیم مشکل اینترنت خود راه سریع حل کنیم؟ یا یک فیلم که به آن بسیار علاقمند هستیم روی fast forward قرار دهیم و سریع جلو برویم و انتظار داشته باشیم کل فیلم را بفهمیم!
دقت کنید که این سریع یادگرفتن ( برخی از نمونه های آن مانند تند خوانی، خلاصه خوانی و دوره های فشرده سطح بالا است ) کجاها کاربرد دارد و کجاها می تواند مضرر باشد. به یادگیری نمی توان شتاب بیهوده داد، اگر هدف مان یادگیری است باید کند کند انجام شود. یادگیری فرایند ورود اطلاعات به ذهن نیست که اطلاعات را فقط وارد مغز کنیم. بلکه یادگیری این است که اطلاعات وقتی وارد ذهن می شود درست درجایگاه خودش قرار بگیرد و به درستی با دیگر دانش مان ارتباط داشته باشد.
این کند کردن فرایند یادگیری باعث می شود که بعدا بهتر مطالب را به یاد بیاوریم.
مانند بازی Tetris که وقتی شکل های T مانند و L مانند که از بالا می آمدن، باید دقیقا سر جای خودشان قرار بگیرند و اگر این کار را به درست انجام نمیدادیم بعد از چند بار اشتباه می باختیم. این بازی ساده ترین نماد یادگیری می تواند باشد. وقتی که یک قطعه از اطلاعات وارد مغزمان می شود نباید هیجان زده دنبال قطعه بعدی باشیم. باید این قطعه به آرامی جای خودش را پیدا کند و ارتباط خودش را با دانسته های ما پیدا کند تا یک ساختار منظم پیدا کند. باید سعی کنیم دانش مان یکپارچه باشد.
حالا بعد از باز شدن موضوع و مشخص شدن اهمیت کند کردن سرعت یادگیری خیلی مهم است چگونه این کار را انجام دهیم؟
شما چه مکانیزم های برای کند کردن یادگیری یاد دارید؟ آن را با ما درمیان بگذارید.
حتما تا کنون پازل های ۳۰۰ تکه درست کرده اید و یا افراد حرفه ای که پازل درست می کنند را دیده اید. اگر دقت کرده باشید وقتی که یک فرد حرفه ای خواسته باشد پازل درست کند اول یک نگاه کلی به طرح روی جلد می کند و بعد از آن از یک نقطه مشخص شروع به چیدن قطعات می کند. فقط به قطعاتی که در آن نقطه قرار می گیرد توجه دارند و اگر قطعه دیگری را بردارند سریعا آن را کنار می گذارند. یا برخی دیگر با استفاده از رنگ ها شروع به چیدن می کنند. برای مثال اول با رنگ قرمز شروع می کنند و فقط قطعاتی که رنگ قرمز دارد را قرار می دهند و به قطعاتی که رنگ سبز یا رنگ دیگری دارد توجه ندارند. و در ادامه سعی می کنند چندین قطعه را به درستی در کنار هم قرار دهند. و اگر قطعه در دست داشته باشد که نداند به قطعات قبلی وصل می شود سریعا آن را کنار می گذارد. این قطعات که به درستی در کنار یکدگیر قرار گرفته اند اهمیت بیشتری نسبت به دیگر قطعات جداگانه دارند. چرا که از اول قطعات کلا جدا هستند!
فرض کنید در خانه هستیم و تلویزیون را روشن می کنیم. ابتدا یک مستند در مورد فضا نگاه می کنیم. با مشاهده این برنامه یک قطعه به مغزمان فرستاده ایم. بعد از آن در شبکه دیگر خبر تصرف یک شهر دیگر از سوریه را می بیندیم. که ماشاالله مرتب در حال پیشروی هستند. این مشاهده هم یک قطعه دیگر به مغزمان ارسال می کند. بعد از آن روزنامه را نگاهی می اندازیم. متوجه بحث های داخلی مجلس می شویم. این خواندن هم یک قطع دیگر به مغزمان ارسال می کند. در نهایت هم به سراغ کانال های تلگرام می رویم که آن جا هم چند جمله از موفقیت کسب کار و … می خوانیم که اصلا گوینده این جمله را نمیشناسیم. در نهایت چند قطعه هم اینجا به مغزمان وارد می شود. حالا ما کلی قطعات مختلف را دریافت کرده ایم که اصلا به یکدگیر مرتبط نیستند. به قول جناب شعبانعلی:
ما انسان ها زباله گردهای فضای اطلاعات هستیم.
که فرقی با انسانی که در سطل زباله هست چندان نداریم.
اگر ما پازل سازی یاد داشته باشیم چه می کنیم؟ حتما بعد از اینکه پازل چند صد قطعه ای مان را درست کردیم به دیوار خانه می زنیم.
حالا فرض کنید بنده چهار سال هر روز روی این پازل وقت بزارم و مرتب از قطعه های مختلف استفاده کنم “در حال چیدن قطعه های آبی هستم یک قطعه بنفش می بینم می گوییم چقدر قشنگ و زیباست و از آن استفاده می کنم و این کار را با رنگ های مختلف مرتب انجام می دهم” در نهایت هم هیچ تصویر از این پازل ایجاد نمی شود! حتما هم یک سر جاها هم پیدا می شود به بنده مدرک چهار سال پازل سازی را می دهد. کسی که پازلش را درست چیده باشد پازلش را به دیوار می زند نه اینکه مدرک چهار سال پازل سازی مان را نشان دهیم. کسی که دستاورد دارد دستاورد خودش را به دیگران نشان می دهد. لازم نیست سازمان دیگری از بیرون آن را تایید کند.
اما نتیجه این بحث، در مقابل این حفظ کردن قطعه قطعه ای چه چیزی وجود دارد؟ بله در مقابل آن یادگیری بلوری یا کریستالی قرار دارد. حتما فرایند تشکیل بلور را دیده اید یا شنیده اید. در واقع ما با توجه به علایقه مان که می تواند مهندسی مکانیک باشد یا مدیریت کسب کار یا گرافیک باشد از یک نقطه شروع می کنیم بعد از آن دنبال چیزهای هستیم که به مطالب و یادگیری های قبلی مان اضافه شود.
برای مثال یک فرد وقتی یک جمله ادبی زیبا می خواند و از آن خوشش می آید، اگر یادگیری او قطعه ای باشد سریع آن را در دفترش یا جای دیگر ثبت می کند و این کار برای جملات تفاوت از افراد گوناگون مرتب انجام می دهد. ولی اگر یادگیری فرد کریستالی باشد این جمله را قطعه اول پازل در نظر می گیرد و دنبال قطعات مرتبط با آن می گردد. یعنی بعد از خواندن آن جمله نگاه می کند این جمله از چه شخصیتی است؟ درباره زندگی آن شخصیت کمی مطالعه می کند بعد از آن شاید چند کتاب از آن شخصیت بخواند و این کارها باعث می شود یک کریستال شکل بگیرد و مرتب آن را بزرگتر کند. حالا این فرد فقط یک تک جمله یاد ندارد. می داند گوینده این جمله چگونه فردی است و چه کتاب های نوشته است. حالا این فرد خیلی پخته تر از فردی است که این جمله را برای او نقل قول کرده است.
اگر خواسته باشیم این موضوع را جمع بندی کنیم می توانیم بگوییم مفاهیم به تنهایی کمکی به انسان نمی کند، انسان وقتی به صورت مستقل یک مفهوم را یاد می گیرد و قبل و بعد آن را نمی داند، این مفهوم بیشتر گمراه شان می کند. اگر می خواهیم مفهومی که یاد می گیریم مفهوم مولد باشد و به درک ما بهتر کمک کند و ذهن ما را بهتر باز کند با تک مفهوم تک مفهوم نمی شود. ما به یک ابر مفهوم (یادگیری کریستالی) نیاز داریم.
یادگیری ضمنی معمولا از یادگیری سریح اثر بخش تر است. یادگیری ضمنی زمانی که فیلم می بینیم و یا بازی می کنیم اتفاق می افتد و یادگیری سریح همانند کلاس های درس قدیم است که فقط استاد حرف میزد.
و اثر بخش ترین یادگیری ضمنی از طریق بازی است. سعی کنید بازی های فکری مانند شطرنج و یا بازی ریسک ( Risk Game ) بیشتر انجام دهید. این بازی ها بدون اینکه به ما جزوه بدهد، چیزهای در گوشه ذهن مان جا می دهد برای مثال بازی پازل باعث می شود که متوجه می شویم “هزار قطعه جدا هیچ ارزشی ندارد ولی ۱۰ قطعه متصل برای خودش ارزش دارد.”
این مطلب خلاصه برداری های بنده از تعالیم و درس های استادم جناب شعبانعلی است و شما هم می توانید از آموزش های ایشان استفاده کنید.
در دنیای بیپایان نرمافزارها و فایلهای دیجیتال، امنیت در دانلود و استفاده از آنها یک…
شرکت ایسوس یکی از پیشتازان در صنعت فناوری اطلاعات و الکترونیک است که در زمینه…
آیا شما هم به دنبال کار با کد های پاورشل برای هک هستید؟ در این…
این روزها که همه افراد به دنبال یک شغل پردرآمد می گردند، مشغول به کار…
خطای page isn’t available right now یکی از آزار دهنده ترین مشکلاتی است که کاربران…
ویندوز پاورشل چیست؟ پاورشل ابزاری قدرتمند به حساب می آید که همه افراد علاقه مند…
View Comments
در مورد بخش اول که در مورد کند کردن سرعت یادگیری بود عنوان کردید یکی از نمونه های که مضرر است خلاصه خوانی هست. به نظر من خلاصه خوانی خیلی مفید هست تا مضرر. دلیل تون از این گفته چی بوده؟
دقت کنید که موضوع ما یادگیری هست، شاید شما با کتاب های دانشگاهی یادگیری رو تجسم کرده اید. اگر هدف ما از خواندن یک کتاب یادگیری اون کتاب باشه خلاصه خوانی زیاد مفید نیست. بله اگر کسی کتاب رو نخونده باشه و بیاد خلاصه رو بخونه خواهد گفت خلاصه خیلی رون و بدون مشکل بود و تمامش رو متوجه شد و نیاز نبود برای فهم خلاصه کتاب خود کتاب خوانده شود. این حرف درست است مشکل اینجاست که ما بعد در شرحش می مانیم! وقتی ما بخوایم از دانشی که یادگرفته ایم در بازار کار استفاده کنیم گیر می کنیم که معنای آن چی می شود. خلاصه درست است اما ما در مشروح و حاشیه هاست که می مانیم.
سلام
عالی بود سپاسگزاریم
واقعا قشنگ بود خیلی استفاده کردم یه دنیا ممون.در کل وبسایت خوبی دارید.موفق باشید
ممنون جناب جاهدی واقعا عالی بود مثل قسمت اول ، خیلی خوبه که از این مطالب بیشتر تو سایت گذاشته شه
امیدوارم همیشه موفق باشید
سلام
من 10 ساعت در روز سرم تو کامپیوتره(به واسطه شغلم) و الان چند وقته می بینم یادگیریم افت کرده!!!
چطوری میشه یادگیری و تمرکزمو افزایش بدم؟
سلام ممنونم از سایت خوبی که دارید موفق باشید
خیلی مطالب مقیدی بود موفق باشید
ممنون از سایت خوبتون خسته نباشید
سلام و تشکر از سایت خوبتون.
سپاس از مطالب مفیدی که در سایتتون قرار دادید