۱۲ قانون اصلی برای مدیریت زمان
بنجامین فرانکلین در حدود ۳۰۰ سال پیش تغییر مثبتی در عادات روزانهٔ خود ایجاد کرد. فرانکلین جوان که به دنبال بهبود عملکرد خود بود، لیستی شامل ۱۲ فضیلت و خوبی را تهیه کرد و جلوی هر کدام از آنها توضیح مختصری نوشت. از دیدگاه فرانکلین این موارد ویژگیهای شخصیتی مهمی بودند که خودش فاقد آنها بود. او به خوبی میدانست که با پرورش این عادات تغییر مثبتی در زندگیاش ایجاد خواهد شد.
فرانکلین از ابتدای لیست شروع کرد و برای پروش هر فضیلت در وجودش یک هفته زمان گذاشت. هر روز صبح به این موضوع میاندیشید که چگونه در طول روز به پرورش و تقویت عادت جدید بپردازد. در طول روز فرانکلین برای فراموش نکردن عادت جدیدش مرتباً به یادداشتهایش نگاه میکرد و در پایان هر روز حساب میکرد که چند بار به عادت ناپسند قبلیاش بازگشته است.
فرانکلین که از عیوب رفتاری گذشتهاش شگفت زده شده و در تلاش برای رفع آنها بود این چرخهٔ ۱۲ هفتهای را در چهار دوره و در طی یک سال اجرا کرد. او در زندگینامهاش دربارهٔ نتایج این ممارست صحبت کرده و نوشته است: «هر چند رسیدن به کمال غیرممکن است اما من با کمک این تمرینها به پیشرفتهای بزرگی در زندگیم دست یافتم». روانشاسان عصر حاضر در روش تغییر عادت ۳۰۰ سال پیش فرانکلین وجود سه عنصر کلیدی را تأیید کردند که عبارتاند از:
بنجامین فرانکلین: «هر چند رسیدن به کمال غیرممکن است اما من با کمک این تمرینها به پیشرفتهای بزرگی در زندگیم دست یافتم».
۱- او به شروع اجرای رفتار جدید در زندگیاش تعهد کامل داشت.
۲- فرانکلین در یک زمان تنها به پروش یک عادت جدید میپرداخت.
۳- او اجرای رفتار جدید را مرتباً به خودش یادآوری میکرد.
روشی برای مدیریت زمان به تقلید از بنجامین فرانکلین
در این بخش به ۱۲ عادت جدید برای مدیریت بهتر زمان اشاره شده است. شما هم به مانند بنجامین فرانکلین برای تمرین هر عادت جدید یک هفته زمان بگذارید و شیوهٔ زندگیتان را تغییر دهید:
– عادت اول: سعی کنید با خودتان رو راست باشید: در مورد خواستههایتان و چرایی انجام کارها با خودتان صادق باشید.
– عادت دوم: روابط سالم ایجاد کنید: همواره تلاش کنید که روابط شما با دیگران بر مبنای اعتماد متقابل پایهریزی شود و ادامه یابد.
– عادت سوم: حداکثر انرژی را برای زندگی کردن ایجاد و حفظ کنید: برای رسیدن به این هدف کافی است که حداقل ۳ بار در هفته ورزشهای هوازی مانند ایروبیک انجام دهید، ناهار سبک میل کنید و خواب کافی داشته باشید.
– عادت چهارم: به آهنگ زندگیتان گوش دهید و بر مبنای آن برنامهریزی روزانه داشته باشید: به نوسانات منظم سطح انرژی روحی و جسمیتان در طول روز توجه کامل داشته باشید و بر مبنای آن یک برنامهریزی درست برای انجام فعالیتهایتان داشته باشید.
– عادت پنجم: روزانه اولویتهای کاری کمی داشته باشید ولی حتماً آنها را انجام دهید: در طول روز حداکثر دو کار با اهمیت بالا را انتخاب کرده و برای انجام آنها برنامهریزی دقیقی داشته باشید.
– عادت ششم: حجم کارهایی را که با اولویتهای شما همخوانی ندارند، کاهش دهید: یاد بگیرید که به دیگران نه بگویید و این کار را بارها انجام دهید.
– عادت هفتم: روزانه برای انجام یک کار خاص زمان بگذارید: برنامه روزانهتان را طوری تنظیم کنید که برای انجام یک فعالیت به خصوص و از پیش تعیین شده زمان مناسب در اختیار داشته باشید.
– عادت هشتم: همیشه راههایی را برای بهتر و سریعتر انجام دادن کارها جستجو کنید: همیشه به کارهایی که بارها و بارها انجام میدهید دقت کنید و به دنبال راههایی برای بهبود شیوهٔ انجام آنها باشید.
– عادت نهم: فرآیندهای پیوسته داشته باشید: این فرآیندهای پیوسته بدون دخالت و توجه ما روند کاریشان را طی خواهند کرد و برای مراقبت و پایش زمانی از ما نخواهند گرفت.
– عادت دهم: مشکلات پیش رو را ببینید و فوراً آنها را حل کنید: روزانه زمانی را به اندیشیدن در مورد آینده و مسیر پیش رو اختصاص دهید و مشکلات و ریسکها را زودتر از همیشه پیشبینی کنید.
– عادت یازدهم: اهداف کاریتان را به واحدهای کوچکتر تقسیم کنید و در هر زمان تنها روی یکی از آنها تمرکز کنید: زمان خود را صرف انجام فعالیت پیش رویتان کنید و از خیالپردازی بیش از اندازه در مورد هدف بزرگترتان اجتناب کنید.
– عادت دوازدهم: انجام کارهای با ارزش را ادامه دهید و انجام کارهای بیاهمیت را فوراً متوقف کنید: اگر به نظر شما کاری با ارزش است، انجام آن را متوقف نکنید مگر اینکه دلیل موجه و قانع کنندهای برای قطع آن کار داشته باشید.
منبع: forbes.com ترجمه توسط: systemgroup
خیلی مفید و جامع و بدرد بخور بود …
اما چندا نکته داشت
این که خود من تو یه شرایطی باشم که سرم شلوغ و کار خودم مهمتر باشه و مثلا یکی از دوستام بگه فلان کارو انجام بده مسلماً نمیتونم “نه” بگم ! چون خب شاید ناراحت بشه یا هرچی .
و اینکه آهنگ زندگی … خب تو ایران و این همه دغدغه آهنگ زندگی ما شده راک ! خب نمیشه آرامش داشت با این آهنگ … البته بازم هر شخص دیدش از زندگی فرق می کنه و خودش میتونه آهنگو بسازه !
البته من که خوبم !
کلا مقاله مفید و خوبی بود !
ممنون از حسین آقا
خواهش می کنم 🙂
آره هرکس مشکلات خودش رو داره ولی نه گفتن رو باید یاد گرفت درست و حسابی در بعضی شرایط نه گفتن مهم هست ولی خیلی سخته 🙂
خب گاهی این نه گفتن باعث دلخوری میشه منظورم تو مسائل نادرست نیست منظورم چون همه کسایی که عقلشون کامله میدونن که این نه گفتن حتی باعث دلخوری هم بشه عیب نداره و خوبه . منظور تو مسائل به قول معروف برادرانه اما نه رو در بایستی مثله توضیحی که تو دیدگاه اول دادم ! یه چیزی از سخت فرا تره !!!
خب این جور موارد کمه هست خیلی زیاد نیست
خب میشه روابط دوستانه طوری باشه که بتونی وقتی لازمه “نه” بگی ، روابط دوستانه مهم تره یا مضراتی که “نه” نگفتن داره؟
دقیقا
خیلی ممنونم
مطلب بسیار مفیدی بود
خواهش می کنم 🙂
مطالب خوبی بود
فقط یه نکته اونم اینکه
تا اونجایی که من میدونم، برای درونی کردن یک رفتار، زمانی بیش از یک هفته لازمه (حداقل ۲۱ روز)
من حدود ۸،۹ موردشو انجام میدم
رو بقیش هم میرم که کار کنم
ممنون از مطلبت حسین آقا
خواهش 🙂
باز هم از آی تی پورت بازدید داشته باش دوست عزیز 🙂
بسیار مطلب جالبی بود 🙂 بازم از این مطالب بزار
من که سعی میکنم انجامش بدم
سعی می کنم 🙂
خوبه ولی سخته ! :دی
تازه میگن کف عادت شدن ی رفتار ۱۴ روزه و اوجش دیگه یست و چند روز حالا ما چ طوری ی هفته ای انجامش بدیم؟
اصلا این جناب فرانکلین چ طوری ی هفته ای نهادیته سازی کرده؟ :دی
روشش این سه مورد بوده 🙂
۱- او به شروع اجرای رفتار جدید در زندگیاش تعهد کامل داشت.
۲- فرانکلین در یک زمان تنها به پروش یک عادت جدید میپرداخت.
۳- او اجرای رفتار جدید را مرتباً به خودش یادآوری میکرد.
خو بیکار بوده :دی
😀
عالی بود thankful
خواهش می کنم 🙂
موفق باشید
عالی بود – من خیلی این تیپ مقالات رو دوست دارم – برای پیشرفت بیشتر
مرســــی 🙂
به امید پیشرفت بیشتر صنعت وب ایران 🙂
اگر ملت به زمان توجه میداشتند که الان وضعیت مون اینجوری نمی بود.